فقط 3 سال از رادیو کوچکتر است! -  در نوجوانی سلبریتی شد

فقط 3 سال از رادیو کوچکتر است! - در نوجوانی سلبریتی شد

۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۱ زمان مطالعه : 12 دقیقه
سرویس فرهنگ و هنر - کوچویی می‌گوید: رادیو اولین رسانه‌ای بود که بعد از روزنامه وارد خانه پدری‌ام شد. تنها چند ساعت اجازه داشتیم به برنامه‌ها گوش دهیم و همه حسرت‌های من این شده بود که وارد این رسانه پرشکوه و رویایی بشوم. به لطف صدای منحصر به فردش این شانس را داشت که در همان نوجوانی رویایش محقق شود و فقط ۱۴ سال داشت که صاحب یک برنامه مستقل در رادیو شد!

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر خبر ناب به نقل از خبرآنلاین - آلبرت کوچویی ۸۲ ساله فقط سه سال از رادیو کوچکتر است؛ او در جشن تولد ۸۵ سالگی رادیو به ایسنا آمد تا به نمایندگی از اهالی صدا، از عشق و علاقه امثال خود به رسانه ای بگوید که زمانی رویای او و هم نسلانش بود. او آمد تا مروری بر فعالیت های بیش از نیم قرن خود در دنیای صدا داشته باشد. او که همیشه به گفته دوستدارانش آرامش خاصی در صدایش حس می شود، در آغاز حرف هاش از عشق به رادیو می گوید اینکه رادیو برای او و هم نسل هایش رویا بود و حتی تلویزیون با آن جذابیت هایش نتوانست ابهت و شکوه رادیو را برای آنها بپوشاند.

او که نامش برای بسیاری از اهالی فرهنگ، هنر و رسانه آشناست، خودش را اینگونه روایت می کند: آلبرت کوچویی هستم؛ زاده همدان و البته بزرگ شده آبادان. کار حرفه ای ام را در ارومیه شروع کردم و بعد در تهران ادامه دادم. بیشتر در رادیو حضور داشتم؛ سردبیر هنری رادیو بودم و پنج سالی هم یک برنامه تلویزیونی بررسی مطبوعات داشتم. تحصیلات دانشگاهی را در تهران دنبال کردم و تحصیلات ابتدایی و متوسطه در همدان و آبادان.

رادیو هنوز اصالت خود را حفظ کرده اما شکل ارائه تغییر کرده است

این پیشکسوت صدا درباره اینکه آیا رادیو با توجه به چالش هایی که با وجود رسانه های جدید برایش به وجود آمده، تغییر کرده است؟ اظهار می کند: اساساً رادیو رسانه ای برای نسل من بود. زاده ۱۳۲۲ و بزرگ شده در دهه ۳۰ و ۴۰؛ پراهمیت ترین رسانه در آن هنگام رادیو بود و حتی جذابیت تلویزیون هم نتوانست آن اُبهت و شکوه رادیو را بپوشاند. اگرچه در دوره دبیرستان خود من هم تجربه هایی در تلویزیون آبادان داشتم. رادیو همواره با زمان تغییر پیدا کرده است. رادیو بعد از ظهور مطبوعات و رسانه های نوین، هویت دیگری پیدا کرد. به سرعت عمل نیاز داشت و طبیعی است که در دوره های بعد یعنی در دهه های بعد رادیو هویتش عوض شد. یعنی شکل ارائه اش عوض شد تا به امروز.  

امروزه در فضای مجازی شاهد صدها و هزاران رادیو هستیم 

کوچویی درباره تغییرات رادیو از گذشته تا به امروز بر این باور است: به راستی که الان در فضای مجازی شاهد صدها و هزاران رادیو هستیم. رادیو هنوز آن اصالت و ریشه خودش را حفظ کرده اما شکل ارائه اش متفاوت شده است. الان یک کاربر در فضای مجازی خودش می تواند صاحب یک رادیو، صاحب یک تلویزیون، صاحب یک روزنامه بشود. این، هم پسندیده است، هم مورد توجه است، هم وسوسه انگیز است و هم پرخطر؛ برای اینکه در رسانه ای رسمی مثل رادیو همیشه حضور سردبیر، تهیه کننده و مدیر، حافظ گرایش های متفاوت یک نویسنده و گوینده است اما در رسانه های غیررسمی یک فرد، خودش  همه این کارها را انجام می دهد.

رادیو زمان دفاع مقدس هم حضور قریبی داشت

کوچویی درباره تاثیرگذاری رادیو در زمان جنگ تحمیلی یادآور می شود: در زمان جنگ رادیو حضور قریبی داشت. در هشت سال دفاع مقدس می بینیم که رادیو خیلی پررنگ می شود و حضور قریبی پیدا می کند و امروز هم با وجود صدها و هزاران رادیو، رادیوهای رسمی هنوز منبع و مقصود و هدف مخاطبی است که به دنبال صحت و صراحت و دقت، می شود.

فقط 3 سال از رادیو کوچکتر است! -  در نوجوانی سلبریتی شد

هرگز شیفته شهرت نشدم

کوچویی از عشق خود به رادیو می گوید و نحوه ورودش به عرصه صدا را چنین روایت می کند: رادیو رویای هم نسلان من بود. رادیو اولین رسانه ای بود که بعد از روزنامه و مطبوعات وارد خانه پدری ام شد. ساعت هایی را اجازه داشتیم رادیو گوش کنیم و همه حسرت های من این بود که وارد این رسانه پرشکوه و رویایی بشوم. برحسب یک اتفاق در یک مسابقه ای شرکت کردم و در آن مسابقه معمولاً خواسته می شد از کسی که رتبه اول را دارد، هر هنری دارد، ارائه بدهد؛ آواز بخواند، ساز بزند یا غیر از این ها که من گفتم دکلمه خواهم کرد. یادم هست که شعری از پروین اعتصامی خواندم و آن این بود: «اینکه خاک سیه اش بالین است/ اختر چرخ ادب پروین است» و تا آخر شعر را خواندم. از پشت شیشه در اتاق فرمان دیدم آقایی مدام این طرف و آن طرف می رود و لبخند بر لبانش است. برنامه که تمام شد، وقتی وارد اتاق فرمان شدم دیدم مدیر وقت رادیو به نام آقای فتوره چی که دیگر هرگز او را بعد از فعالیت در آبادان ندیدم، گفت صدای شما صدای شاخصی است. من آن موقع ۱۳ یا ۱۴ سال سن داشتم و محصل دبیرستان بودم. گفت از شما می خواهیم که در برنامه های نمایشی رادیو شرکت کنید، گفتم اگر پدرم اجازه بدهد، قطعاً و پدرم را دعوت کردند؛ پدرم گفت به این شرط که آسیبی به درسش نخورد اشکالی نمی بینم، ولی به مجرد اینکه ببینم آسیب به درسش می خورد، مانع حضورش خواهم شد که از بخت خوش چنین اتفاقی که پدرم گاه سیاه می دید، نیفتاد. من بعد از یکی دو هفته در ۱۴ سالگی صاحب یک برنامه مستقل شدم و به قول امروزی ها یک سلبریتی شدم. در رادیو آبادان و هر کجا که می رفتم با انگشت مرا نشان می دادند؛ شاید این بزرگ ترین نعمتی بود که نصیب من شد. من شهرت را در سال های نوجوانی تجربه کردم و دیدم آدم مشهور چه خصوصیاتی باید داشته باشد، چه لذت هایی دارد و چه خطرهایی سر راهش است. این است که بعد از دوران یکی دو ساله رادیو نفت آبادان، من هرگز شیفته شهرت نشدم، یعنی هرگز نبالیدم. گاهی وقتی مرا در خیابان ها می دیدند و آن موقع به هر حال چهره شناخته شده بودم به خصوص دهه ۴۰ و از من تعریف می کردند، همسر مرحومم به من می گفت چرا اینقدر سرد تشکر می کنی؟! و من در پاسخ می گفتم می دانم اینها حرف های لحظه ای و فراموش شدنی است که برای من واقعاً این فرصت شد که هرگز شیفته، دلباخته و ذلیل شهرت نشوم.

این گوینده باسابقه درباره راز ماندگاری اش در رادیو می گوید: من واقعاً شیفته رادیو هستم. رادیو رسانه راحتی است. من در یک دوره در رادیوی ارومیه، هم صدابردار شدم، هم تهیه کننده شدم و هم اپراتور پخش شدم؛ البته کارِ خود من هم نویسندگی، گویندگی و تهیه کنندگی بود؛ این است که همه شیوه های این رسانه را بلد بودم و بعد البته جذب تلویزیون شدم. ولی همیشه دلباخته رادیو بودم. اینکه تصور می کردم الان میلیون ها آدم مخاطب من هستند، رفتارم، برخوردهایم و حضورم در اجتماع به خصوص بعد از پشت دوربین و پشت میکروفون بودن، مد نظرم بود؛ این است که همیشه شیفته بودم.

صدای آلبرت کوچویی الهام بخش آهنگساز

چندین تعریف ماندنی برای آلبرت کوچویی و صدایش باقی است؛ چنانچه یک موزیسین قَدَر در وصف صدای او گفته است که دقیقا نوسان نت و یک موسیقی خاص را در صدای آلبرت کوچویی حس می کند و با آن زندگی می کند و بسیاری از اثرهایی که می سازد، از ترنم صدای آلبرت کوچویی الهام می گیرد. محمد صالح علا هم می گوید، وقتی آلبرت کوچویی حرف می زند، پرنده ها سکوت می کنند.

درباره این وصف محمد صالح اعلا می گوید: ممنونم از ایشان؛ دوست و همکار بسیار دیرین هم هستیم و دوران کاری زیادی مشترکاً داشتیم.

فقط 3 سال از رادیو کوچکتر است! -  در نوجوانی سلبریتی شد

کوچه ای متفاوت از فریدون مشیری

وقتی از کوچویی درخواست می کنیم دقایقی از اشعار مورد علاقه اش را برای ما بخواند، صمیمانه می پذیرد و یادآور می شود: زندگی رادیویی من واقعاً با شعر شروع شد و تا به امروز بخش بزرگی از ساعت های مطالعه من را شعر پر می کند. در دهه ۶۰ با دوستان و همکاران دیگر رادیویی مثل فرهنگ جولایی و امیر نوری مجموعه ای را منتشر کردیم که در آن شعر کوچه فریدون مشیری هم خوانده و به شکل کاست و نوارهایی منتشر شد که فراگیر هم شدند. همراه با گوینده زن، فخری نیکزاد آن را اجرا کردیم. البته من شعر کوچه را با ضرب آهنگی متفاوت از خود مرحوم فریدون مشیری می خوانم و این را مدیون مرتضی اخوت هستم؛ گوینده ای که در دهه ۴۰ و ۵۰ سردبیر من بودند. وزن و یک ضرب آهنگ ابداعی که خاطرم هست عامل اصلی آن نادر نادرپور بود و این بدعت را گذاشتند و من تقلیدی از آن کردم. 

مثل همان ابیات «بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم/ همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم/ شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم/ شدم آن عاشق دیوانه که بودم»؛ در واقع ضرب آهنگ کاملاً متفاوت است و در هنگام ضبط هم خاطرم هست که بسیار جدل می کردم با گوینده زن که این وزن را رعایت کن که خب طبیعتاً او شیوه دیگری دنبال کرده بود. 

مرور شعرهای «م. آزاد» در خلوت

او ادامه می دهد: اما من بیش از «کوچه»، شیفته شعرهای محمود مشرف آزاد تهرانی هستم. ایشان دبیر ادبیات من در دهه ۳۰ و ۴۰ در آبادان بود و من را با دنیای ادبیات و شعر عجین کرد و با یاد او همیشه این شعر را زمزمه می کنم. شعری از محمود مشرف آزاد تهرانی(م آزاد) مرور می کنم. «بی تو تنهای دشتم/ بی تو مهر سرد غروبم/ بی تو بی نام و بی سرگذشتم/ بی تو ای دوست» زمزمه های ساعت های خلوت من همین شعر هست و دنبال می کنم.

کوچویی سپس در ادامه دقایقی از شعر معروف «کوچه» را با همان ضرب آهنگ خاص خودش و نادر نادرپور برایمان بازخوانی می کند.

رمز و راز آرامش کوچویی

کوچویی در بخش دیگری از این گفت وگو درباره تکیه کلام ها و عادت های بیانی اش در رادیو و در اجرا می گوید؛ «من هم در نوشتن و هم در گفتار سعی می کنم همیشه نوآور باشم. مثل یک روزنامه نگار که همیشه نو می اندیشد و نو فکر می کند و اگر روزی نو نیندیشد و نو عمل نکند، واقعا مرده است. این است که همیشه با زبان متفاوتی اجرا می کنم و زبان من زبان تکراری نیست. همیشه نثر و زبان من تازگی دارد و سعی می کنم هر بار به گونه ای متفاوت باشد. هر بار جذبه ای برای مخاطب داشته باشد.  

او رمز و راز آرامشش در اجرا را چنین توصیف می کند: این هم شاید از نعماتی است که نصیبم شده. اگر در درونم ولوله ای باشد، آشفتگی باشد، هرگز نه در صدایم و نه در چهره ام نشان داده نمی شود. همواره آرامشی در صدا و چهره من هست که به توصیف یکی از آهنگسازان که می گفت که یک ریتم و ضرب آهنگی در صدای شما هست که به مخاطب آرامش می دهد و گاه شب ها با برنامه های شما ما به خواب می رویم و من هم با خنده گفتم که این تاسف بار است که شما را به خواب می برم! من هیچ هیجانی را تایید نمی کنم که در درونم هست بروز بدهم و به دنبال همان آرامش هستم.  

کوچویی از دنیای مطبوعات و روزنامه نگاری سال های دور می گوید، زمانی که از چهار سالگی با مطبوعات بُر خورده است و اظهار می کند: من هر دو رسانه (مطبوعات و رادیو) را با هم شروع کردم؛ کار مطبوعاتی را به لطف م. آزاد دبیر ادبیاتمان شروع کردم که من را به ادبیات فاخر سوق داد و این خیلی نعمت بود. جدای اینکه در خانواده فرهنگی پرورش پیدا کردم که پدرم آموزگار بود، مادرم آموزگار بود، برادر بزرگم آموزگار بود و خواندن را از چهار پنج سالگی آغاز کردم با زبان انگلیسی، ایتالیایی و زبان لاتین، اما گرایشم به ادبیات فاخر را مدیون م. آزاد می دانم که او مرا به سوی ادبیات فاخر رهبری و راهنمایی کرد. کار مطبوعات را هم به شوق و اصرار آن مرحوم آغاز کردم و همزمان هم تقریبا کار رادیو را شروع کردم و تا به امروز بعد از گذشته حدود ۶۰ سال هنوز رادیو برای من تازگی دارد. هنوز برای من نوشتن تازگی دارد. هنوز وقتی می خواهم بنویسم فکر می کنم، تفکر می کنم، مرور می کنم. وقتی می خواهم صحبت کنم، وقتی وارد استودیو رادیو می شوم، انگار در یک مکان مقدسی وارد می شوم و با دعا وارد می شوم.

فقط 3 سال از رادیو کوچکتر است! -  در نوجوانی سلبریتی شد

رادیو خانه من است اما صاحب خانه من نیستم

این پیشکسوت رادیو در پاسخ به اینکه پایان عمر کاری اش را چه زمانی می داند و اگر بگویند دیگر نمی خواهیم در رادیو با شما همکاری کنیم، واکنشتان چه خواهد بود؟ اظهار می کند: خیلی از برنامه های من را مدیران به سلیقه و به انتخاب خودشان به یکباره تعطیل کردند و گفتند که از هفته بعد دیگر این برنامه اجرا نشود و من خیلی راحت پذیرفتم. به هر تقدیر رادیو خانه من است اما صاحب خانه من نیستم. خواست مدیران، سردبیران و تهیه کنندگان هرچه باشد باید تابع آنها باشم و خیلی راحت می پذیرم؛ کما اینکه بسیار پذیرفتم سال های سال ده ها برنامه، صدها برنامه رادیویی داشتم که قطع شده است و تاسف هم خوردم، در درون خودم گریه کردم ولی پذیرفتم و به روی خودم نیاوردم.

تا قلمم بچرخد در نوشتن و صاحب کلام باشم و قادر به گفتن، دوست دارم در رادیو باشم

او در پاسخ به اینکه آیا هیچ زمان به پایان عمر کاری اش در رادیو فکر کرده است، با خنده می گوید: از پایان کار من که سال هاست گذشته ولی من همچنان به رادیو میروم. واقعیت تا قلمم بچرخد در نوشتن و صاحب کلام باشم و قادر به گفتن، دوست دارم در رادیو باشم. البته بیشتر الان من شیفته نسل جوانم و معتقدم نسل جوان باید رادیو و رسانه ها را پر کنند و از بخت خوش، نسل جوانی که من در طول دهه های آخر یعنی دهه های ۶۰، ۷۰ ، ۸۰ شاهد بودم، واقعاً نسل پرشور و عاشق و شیدای رادیو را دیدم. بسیاری از جوان ها را خیلی پخته، باسواد و شیفته و دل باخته کار دیدم؛ این است که بیشتر دوست دارم در کنار نسل جوان در واقع همکار و همراه باشم تا نوشتن و یا گویندگی کردن.

او در توصیه ای به جوان تر ها چنین خاطرنشان می کند: ۶۰ سال است با مخاطبان حرف زدم اما توصیه ای که دارم کسانی که واقعاً شیفته کار رسانه هستند، به خصوص رادیو و تلویزیون و گویندگی، باید عاشق بود، باید شیفته کار بود به قول محمود آزاد باید عاشق بود و رفت. اگر دلبسته و شیفته و عاشق کار و شیدای کار رسانه نباشی بسیار زود می بازی این است که باید ناملایماتی را، تلخی ها را و سختی ها را از سر بگذراند و دانست که جز خدا و عشق به رسانه حامی و پشتیبانی نیست.

فقط 3 سال از رادیو کوچکتر است! -  در نوجوانی سلبریتی شد

۸۵ سالگی رادیو و بهانه ای برای تبریک

سالگرد رادیو بهانه ای برای حضور آلبرت کوچویی مقابل دوربین های ایسنا بود. او ضمن شادباش برای فرا رسیدن سالروز ۸۵ سالگی رادیو چنین اظهار می کنئ: در روز رادیو من در حقیقت مخاطب ایسنا شدم. بسیاری از همکاران و همراهان من شایسته تر از من و پیشکسوت تر از من هم بودند، از جمله امیر نوری که در ایسنا حضور داشته باشند. به هر تقدیر با سر فرود آوردن در مقابل نسل گویندگان و همکاران رادیویی و خبرگزاری و روزنامه ها، سالروز گرانقدر رادیو را تبریک می گویم و صمیمانه آرزوی پایداری و ماندگاری عزیزان شیفته رادیو را دارم.

این خبر توسط سایت خبرآنلاین منتشر شده و خبر ناب صرفا آن را به اشتراک گذاشته است.

منبع : خبرآنلاین

اخبار گوناگون در خبر ناب